ای لوای تو برافراشته بر قلّۀ نور
کرده نور رُخَت از پردۀ ابهام، عبور
ای خداوندی که از لطف تو جاه آوردهام
زآنچه بودستم گرفته بارگاه آوردهام...
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
در روزگاران غریبی، آشنا بودى
تنها تو با قرآن ناطق همصدا بودی