امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
به نام خداوند بالا و پست
كه از هستیاَش هست شد، هر چه هست...
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من
آزادگی ز منّت احسان رمیدن است
قطع امید، دست طلب را بریدن است
پیری رسید و مستی طبع جوان گذشت
ضعف تن از تحمّل رطل گران گذشت