هرچند که رفتن تو غم داشت، عزیز!
در سینۀ تو عشق، حرم داشت عزیز
دنیا به دور شهر تو دیوار بسته است
هر جمعه راه سمت تو انگار بسته است
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
کسی که دیگر خود خدا هم، نیافریند مثال او را
چو من حقیری کجا تواند، بیان نماید خصال او را