شدهست آینۀ حیّ لایموت، صفاتش
کسی که خورده لب خضر هم به آب حیاتش
بهنام آنکه جان را فکرت آموخت
چراغ دل به نور جان برافروخت
نرگس، روایتیست ز عطر بهار تو
مریم، گلیست حاکی از ایل و تبار تو
ای شب قدر! کسی قدر تو را فهمیدهست؟
تا به امروز کسی مرتبهات را دیدهست؟
دوری تو را بهانه کردن خوب است
شکوه ز غم زمانه کردن خوب است
بر عهد بزرگ خود وفا کرد عمو
نامرد تمام کوفیان، مرد عمو
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما
چه سفرهای، چه كرمخانهای، چه مهمانی
چه میزبانی و چه روزیِ فراوانی