با آنکه دلم شکستۀ رنج و غم است
در راه زیارت تو، ثابتقدم است
اوقات شریف ما به تکرار گذشت
مانند همیشه کار از کار گذشت
امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
گر بر سر نفس خود امیری، مردی
ور بر دگری نکته نگیری، مردی
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را