نوربخش يقين و تلقين اوست
هم جهانبان و هم جهانبين اوست
به نام خداوند جان و خرد
کز این برتر اندیشه برنگذرد
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشمهایم اقتدا کردم
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی