تنت از تاول جانسوز شهادت پر بود
سینهات از عطش سرخ زیارت پر بود
نوربخش يقين و تلقين اوست
هم جهانبان و هم جهانبين اوست
در بند اسارت تو میآید آب
دارد به عمارت تو میآید آب
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی