ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
بهنام آنکه جان را فکرت آموخت
چراغ دل به نور جان برافروخت
نوربخش يقين و تلقين اوست
هم جهانبان و هم جهانبين اوست
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی