دل گفت مرا علم لَدُنّی هوس است
تعلیمم کن اگر تو را دسترس است
فرق دارد جلوهاش در ظاهر و معنا حرم
گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین
با زبانِ اشکهای بیصدا گفتم حسین
زمان چه بیهدف و ناگزیر در گذر است
زمان بدون شما یک دروغ معتبر است!