با علمت اگر عمل برابر گردد
کام دو جهان تو را میسر گردد
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
به روزگار سیاهی که شب حصار نداشت
جهان جزیرۀ سبزی در اختیار نداشت
ای عشق! ای پدیدۀ صنع خدا! علی!
ای دست پرصلابت خیبرگشا! علی!
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است