تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
تنت از تاول جانسوز شهادت پر بود
سینهات از عطش سرخ زیارت پر بود
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس