ای نام تو از صبح ازل زمزمۀ رود
ای زمزم جاری شده در مصحف داود
ای سلسله در سلسله در سلسله مویت
وی آینه در آینه در آینه رویت
در کالبد مرده دمد جان چو مسیحا
آن لب که زمینبوسی درگاه رضا کرد
از رفتن دل نیست خبر اهل وفا را
آن کس که تو را دید نداند سر و پا را