آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
کو یک نفر که یاد دلِ خستگان کند؟
یا لا اقل حکایت ما را بیان کند...
خواهان تو هر قدر هنر داشته باشد
اول قدم آن است جگر داشته باشد...
يك بار ديگر بازى دار و سر ما
تابيده خون بر آفتاب از پيكر ما