هرچند که رفتن تو غم داشت، عزیز!
در سینۀ تو عشق، حرم داشت عزیز
ای لوای تو برافراشته بر قلّۀ نور
کرده نور رُخَت از پردۀ ابهام، عبور
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود
روشنتر از تمام جهان، آسمان تو
باغ ستارههاست مگر آستان تو؟