الهی اکبر از تو اصغر از تو
به خون آغشتگانم یکسر از تو
همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
ای ز داغِ تو روان، خون دل از دیدۀ حور!
بیتو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور
کسی محبت خود یا که برملا نکند
و یا به طعنه و دشنام اعتنا نکند
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
ای دل به مهر داده به حق! دل، سرای تو
وی جان به عدل کرده فدا! جان، فدای تو
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر