این جوان کیست که در قبضۀ او طوفان است؟
آسمان زیر سُم مرکب او حیران است
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما