میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
مهر خوبان دل و دین از همه بیپروا برد
رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
هرچند حال و روز زمین و زمان بَد است
یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است