هرچند که رفتن تو غم داشت، عزیز!
در سینۀ تو عشق، حرم داشت عزیز
در عشق دوست از سر جان نیز بگذریم
در یک نفَس ز هر دو جهان نیز بگذریم
ما دل برای دوست ز جان برگرفتهایم
چشم طمع ز هر دو جهان برگرفتهایم...
پیوستگان عشق تو از خود بریدهاند
الفت گرفته با تو و از خود رمیدهاند
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت
کربلا از من عموی مهربانم را گرفت
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟