ای که وجود پاک تو آیینۀ زهراست
هر جا تو باشی اسم بابایت علی آنجاست
عشق فهمید که جان چیست دل و جانش نیست
سرخوش آنکس که در این ره سروسامانش نیست
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود