باز جنگی نابرابر در برابر داشتند
دست امّا از سر چادر مگر برداشتند؟
همسنگر دردهای مردم بودی
چون سایه در آفتابشان گم بودی
به سوگ نخلهای بیسرت گیسو پریشانم
شبیه خانههای خستهات در خویش ویرانم
تشنهست شبیه ماهی بیدریا
یا آهوی پابسته میان صحرا
شاید که برای تعزیت میآید
تشییع تو را به تسلیت میآید