بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
ای دل به مهر داده به حق! دل، سرای تو
وی جان به عدل کرده فدا! جان، فدای تو