سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد
یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بیکران دارد
آتشفشان زخم منم، داغ دیدهام
خاکسترم، بهار به آتش کشیدهام
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
ای دل به مهر داده به حق! دل، سرای تو
وی جان به عدل کرده فدا! جان، فدای تو