در خیالم شد مجسم عالم شیرین تو
روزگار سادۀ تو، حجرۀ رنگین تو
لالۀ سرخی و از خون خودت، تر شدهای
بیسبب نیست که اینگونه معطر شدهای
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
جهان را، بیکران را، جن و انسان را دعا کردی
زمین را، آسمان را، ابر و باران را دعا کردی
تا در حریم امن ولا پا گذاشتهست
پا جای پای حضرت زهرا گذاشتهست