قسم به ساحتِ شعری که خورده است به نامم
قسم به عطر غریبی که میرسد به مشامم
دست من یک لحظه هم از مرقدت کوتاه نیست
هرکسی راهش بیفتد سمت تو گمراه نیست
چشمان تو دروازۀ راز سحر است
پیشانیات آه، جانماز سحر است
به رغم سیلی امواج، صخرهوار بایست
در این مقابله چون کوه استوار بایست!
سلام ما به حسین و سفیر عطشانش
که در اطاعت جانان، گذشت از جانش