میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت
کربلا از من عموی مهربانم را گرفت
از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه
با قامت سرو و با رخی همچون ماه