با علمت اگر عمل برابر گردد
کام دو جهان تو را میسر گردد
دل و جانم فدای حضرت دوست
نی، فدای گدای حضرت دوست
ماییم ز قید هر دو عالم رَسته
جز عشق تو بر جمله درِ دل بسته
زخمی شکفته، حنجرهای شعلهور شدهست
داغ قدیمی من از آن تازهتر شدهست
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت
بر عهد بزرگ خود وفا کرد عمو
نامرد تمام کوفیان، مرد عمو