شهد حکمت ریزد از لعل سخندان، بیشتر
ابر نیسان میدمد بر دشت، باران، بیشتر
به رغم سیلی امواج، صخرهوار بایست
در این مقابله چون کوه استوار بایست!
آبی برای رفع عطش، در گلو نریخت
جان داد تشنهکام و به خاک آبرو نریخت
معشوق علیاکبری میطلبد
گاهی بدن و گاه سری میطلبد