لالۀ سرخی و از خون خودت، تر شدهای
بیسبب نیست که اینگونه معطر شدهای
فتنه اینبار هم از شام به راه افتادهست
کفر در هیئت اسلام به راه افتادهست
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
تا در حریم امن ولا پا گذاشتهست
پا جای پای حضرت زهرا گذاشتهست
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت