خدایا رحمتی در کار من کن
به لطف خود هدایت یار من کن
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
داستانهایی که از شام خراب آوردهام
عالمی از صبر خود در اضطراب آوردهام
مرد آزاده حسین است که بود این هدفش
که شود کشته ولی زنده بماند شرفش
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت