سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
وقتی خدا بنای جهان را گذاشته
در روح تو سخاوت دریا گذاشته
از عشق بپرسید، که با یار چه کردند؟
با آن قد و بالای سپیدار، چه کردند
سنگها آینهها نام تو را میخوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را میخوانند...
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری