تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
چه خوش باشد که راه عاشقی تا پای جان باشد
خصوصاً پای فرزند علی هم در میان باشد
دشمن که به حنجر تو خنجر بگذاشت
خاموش، طنین نای تو میپنداشت
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید
هر چند قدش خمیده، امّا برپاست
چندیست نیارمیده، امّا برپاست
ما دامن خار و خس نخواهیم گرفت
پاداش عمل ز کس نخواهیم گرفت