هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
یا ازلیَّ الظُّهور، یا ابدیَّ الخفا
نورُک فوقَ النَّظر، حُسنُک فوقَ الثنا
ما طائر قدسیم، نوا را نشناسیم
مرغ ملکوتیم، هوا را نشناسیم
میداد نسيم سحری بوی تنت را
از باد شنيدم خبر آمدنت را
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من