پدر! آخر چرا دنیا به ما آسان نمیگیرد؟
غروب غربت ما از چه رو پایان نمیگیرد؟
شرط محبت است بهجز غم نداشتن
آرام جان و خاطر خرم نداشتن
تا باد مرکبیست برای پیام تو
با هر درخت زمزمهوار است نام تو
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من