این زن کسی را ندارد تا سوگواری بیاید؟
یک گوشه اشکی بریزد یا از کناری بیاید؟
فتنه اینبار هم از شام به راه افتادهست
کفر در هیئت اسلام به راه افتادهست
علی بود و همراز او فاطمه
و گلهای روییده در باغشان
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من