یک عمر شهید بود و، دل باخته بود
بر دشمن و نفس خویشتن تاخته بود
هر غنچه به باغ سوگوار تو شدهست
هر لاله به دشت داغدار تو شدهست
تن فرزند بهر مادر آمد
اگر او رفت با پا، با سر آمد
بودند دو تن، به جان و دل دشمنِ تو
دادند به هم دست، پیِ کشتن تو
ای از بَهار، باغ نگاهت بَهارتر
از فرش، عرش در قدمت خاکسارتر