فکر میکردم که قدری استخوان میآورند
بعد فهمیدم که با تابوت، جان میآورند
یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
میکند زین دو یکی در دل جانان، اثری
خم نخواهد کرد حتی بر بلند دار سر
هرکسی بالا کند با نیت دیدار سر
دشمن که به حنجر تو خنجر بگذاشت
خاموش، طنین نای تو میپنداشت
هر چند قدش خمیده، امّا برپاست
چندیست نیارمیده، امّا برپاست