نگاهم در نگاه شب، طنینانداز غوغاییست
کمی آنسوتر از شبگریههایم صبح فرداییست
ببین که بیتو نماندم، نشد کناره بگیرم
نخواستم که بیفتد به کوره راه، مسیرم
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
کربلای عمر هرکس بیگمان خواهد رسید
روز عاشورای ما هم یک زمان خواهد رسید
از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه
با قامت سرو و با رخی همچون ماه