ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
در عصر نقابهای رنگی
در دورۀ خندههای بیرنگ
پشت سر مسافر ما گریه میکند
شهری که بر رسول خدا گریه میکند
ما خواندهایم قصۀ مردان ایل را
نامآورانِ شیردلِ بیبدیل را
در محضر عشق امتحان میدادی
گویی که به خاک، آسمان میدادی
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه
با قامت سرو و با رخی همچون ماه