خونت سبب وحدت و آگاهی شد
این خون جریان ساخت، جهان راهی شد
این جوان کیست که در قبضۀ او طوفان است؟
آسمان زیر سُم مرکب او حیران است
علی زره که بپوشد، همینکه راه بیفتد
عجیب نیست که دشمن به اشتباه بیفتد
از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه
با قامت سرو و با رخی همچون ماه