آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
ای تا به قیامت علم فتح تو قائم
سلطان دو عالم، علی موسی کاظم
خجسته باد قدوم تو، ای که بدر تمامی
فروغ دیدهٔ ما، مهر جاودانهٔ شامی
آبی برای رفع عطش، در گلو نریخت
جان داد تشنهکام و به خاک آبرو نریخت