موعود خدا، مرد خطر میخواهد
آری سفر عشق، جگر میخواهد
کرامت پیشهای بیمثل و بیمانند میآید
که باران تا ابد پشت سرش یک بند میآید
سلام فلسفۀ چشمهای بارانی!
سلام آبروی سجدههای طولانی!
هر که رو انداخت، خاطرجمع، زائر میشود
قبل زائر کولهبار راه، حاضر میشود