کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
تشنهٔ عشقیم، آری، تشنه هم سر میدهیم
آبرویی قدر خون خود، به خنجر میدهیم
قد قامت تو کلام عاشورا بود
آمیخته با قیام عاشورا بود
هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد
او ماند که در کنار زینب باشد
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
به میدان میبرم از شوق سربازی، سر خود را
تو هم آماده کن ای عشق! کمکم خنجر خود را