گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
الهی اکبر از تو اصغر از تو
به خون آغشتگانم یکسر از تو
ای ز داغِ تو روان، خون دل از دیدۀ حور!
بیتو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور
در خاک دلی تپنده باقی ماندهست
یک غنچۀ غرق خنده باقی ماندهست
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...