ای دل سوختگان شمع عزای حرمت
اشک ما وقف تو و کربوبلای حرمت
از روى حسین تا نقاب افکندند
در عالم عشق، انقلاب افکندند
من در بر کشتی نجات آمدهام
در ساحل چشمۀ حیات آمدهام
ای از شعاع نور تو تابنده آفتاب
باشد ز روی ماه تو شرمنده آفتاب
تا یوسف اشکم سَرِ بازار نیاید
کالای مرا هیچ خریدار نیاید
عالم همه قطرهاند و دریاست حسین
مردم همه بندهاند و مولاست حسین
آن کشته که دین زنده به نامش باشد
پاینده نماز از قیامش باشد
محبوب رضاست هرکه دلريشتر است
از کعبه صفای اين حرم بيشتر است