هميشه بازی دنيا همين نمیماند
بساط غصب در آن سرزمين نمیماند
در این حریم هر که بیاید غریب نیست
هرکس که دلشکسته بُوَد بینصیب نیست
از لحظۀ پابوس، بهتر، هيچ حالی نيست
شيرينیِ اين لحظهها در هر وصالی نيست
علی بود و همراز او فاطمه
و گلهای روییده در باغشان