تو را کشتند آنها که کلامت را نفهمیدند
خودت سیرابشان کردی مرامت را نفهمیدند
لالۀ سرخی و از خون خودت، تر شدهای
بیسبب نیست که اینگونه معطر شدهای
ندیدم چون محبتهای مادر
فدای شأن بیهمتای مادر
تا در حریم امن ولا پا گذاشتهست
پا جای پای حضرت زهرا گذاشتهست
«دیروز» در تصرّف تشویش مانده بود
قومی که در محاصرۀ خویش مانده بود
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را