سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
آنچه در سوگ تو اى پاکتر از پاک گذشت
نتوان گفت که هر لحظه چه غمناک گذشت
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را