هميشه بازی دنيا همين نمیماند
بساط غصب در آن سرزمين نمیماند
ما خانه ز غیر دوست پیراستهایم
از یُمن غدیر محفل آراستهایم
از لحظۀ پابوس، بهتر، هيچ حالی نيست
شيرينیِ اين لحظهها در هر وصالی نيست
دل اگر تنگ و جان اگر خستهست
گاه گاهی اگر پریشانیم
خبر پیچید تا کامل کند دیگر خبرها را
خبر داغ است و در آتش میاندازد جگرها را