با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
شهد حکمت ریزد از لعل سخندان، بیشتر
ابر نیسان میدمد بر دشت، باران، بیشتر
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم