ای آینهدار پنج معصوم!
در بحر عفاف، دُرّ مکتوم
خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
یکی اینسان، یکی اینگونه باید
که شام و کوفه را رسوا نماید
چه رازی از دل پاکت شنیدند؟
درون روح بیتابت چه دیدند؟
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
صبوری به پای تو سر میگذارد
غمت داغها بر جگر میگذارد
وقتی سکوت سبز تو تفسیر میشود
چون عطرِ عشق، نام تو تکثیر میشود